ورود بابك زنجاني به بزرگترين پرونده فساد مالي در تركيه
رسوايي در استانبول متهم در تهران
عليرضا ضراب و اِبرو گوندش در ايران مهمان چه كساني بودند؟
«قانون» ـ گروه سياسي، مسعود كاظمي- اِبرو گوندش، خواننده معروف تركيهاي با يك جوان ايراني ازدواج كرد. اين خبر در ابتدا شايعه قلمداد شد، اما پس از مدتي و با حضور اين خواننده در ايران، شايعه به يك خبر واقعي تبديل شد. جوان ايراني كه 10 سال از همسرش كوچكتر بود، عليرضا ضراب بود. خبر در ابتدا از عشق ماجراجويانه اين زن به جواني حكايت ميكرد كه ميتوانست به شهرت بيشتر اين خواننده منتهي شود. آن زمان كسي تصور نميكرد كه اين ازدواج به بزرگترين پرونده فساد اقتصادي در تركيه ربط پيدا كند و به ايجاد هزاران سوال ايرانيان دامن بزند. خبر بسيار تكان دهنده است. همسر ايراني اِبرو گوندش به اتهام پولشويي و پرداخت رشوه به مقامات تركيه براي جابهجا كردن پول و طلا به شركت سورينت كيش در ايران بازداشت شده است. بيش از 60 مسئول تركيهاي در اين پرونده متهم و بازداشت شدهاند. اكنون و با مشخص شدن ابعاد كوچكي از اين پرونده، ميتوان نتيجه گرفت كه آن ازدواج يك ماجراي عشقي و حتي يك موضوع سرگرم كننده نبوده است. ازدواج پرماجراي خواننده مشهور تركيهاي با جوان ثروتمند ايراني، معاملهاي سياسي و اقتصادي با هدف پولشويي يا به قولي براي دور زدن تحريمهاي ايران بوده است.
عليرضا ضراب كيست؟
ضراب، تاجری سرشناس از یک خانواده ثروتمند ایرانی است که در ترکیه زندگی میکند و از آنجا که با اِبرو گوندش، خواننده سرشناس ترک ازدواج کرده است، در افکار عمومی این کشور شناخته شده است. رضا ضراب متولد 1362 در تبریز است و حاصل اين ازدواج نوزاد دختری به نام آلاراست. به نوشته حریت، ضراب در سال 2012 و در جریان توقیف یک محموله طلا که قرار بود برای شرکت سورینت متعلق به بابک زنجانی به ایران منتقل شود، از سوي پلیس مورد بازجویی قرار گرفت. گفته میشود رقابتهای داخلی سیاسی در ترکیه در تحولات دو روز گذشته این کشور موثر بوده است. پروندهای که دادستانی جرائم مالی ترکیه تشکیل داده است، سه بخش دارد که بخش اصلی آن به ضراب مربوط است. به نوشته حریت، او علاوه بر انتقال پول به ایران، به پرداخت رشوه به نزدیکان اعضای دولت برای تسهیل سرمایهگذاری و تسریع دریافت تابعیت ترکیه برای خود و نزدیکانش متهم است. خانواده ضراب، اصالتا تبریزی هستند و علاوه بر طلا، در حوزه بورس و آهن هم فعالیت میکنند. کارخانه فولاد «تیکمه داش» در تبریز و کشتیسازی «رویال» در استانبول از دیگر داراییهای این خانواده اعلام شده است. آنان در زمان جنگ ایران و عراق راهی دوبی شدند و فعالیتهای تجاری و صرافی خویش را در این شهر آغاز كردند. با وجود این، علی رضا پسر جوان خانواده، بیشتر زندگی حرفهای خودش را در ترکیه و آذربایجان گذرانده است. روزنامه «ملیت» ترکیه گزارش داد که در حیاط ویلای ضراب در استانبول، دو چمدان بزرگ پر از اسناد محرمانه مرتبط با مناقصههای بزرگ وزارتخانهها و نهادهای اقتصادی دولتی كشف شد. برخی فعالان اقتصادی ایرانی ساکن دوبی، خانواده ضراب را متهم کردهاند که عامل ورشکستگی برخی صرافیهای ایرانی فعال در اين شهر بودهاند. این شایعهها سبب شد که زندگی حرفهای ضراب به شدت پرحاشیه باشد.
بزرگترين فساد مالي تاريخ تركيه!
در پرونده گشوده شده علیه برخی فعالان اقتصادی، تاجران سرشناس ترکیه و فرزندان سه وزیر دولت اردوغان، اتهاماتی چون پرداخت رشوه، تبانی در مناقصهها و تشکیل شبکه فساد مالی به چشم میخورد. به نظر میرسد ضراب از راه بانک «خلق» ترکیه به آنان رشوه داده است. این بانک پیش از این به دلیل نقض تحریمها و ارسال طلا به ایران در مقابل دریافت نفت، تحت نظر قرار داشت. اتهام دیگر ضراب این است که با تاسیس 11 شرکت صوری، عملیات پولشویی گستردهای را به مقصد ایران مدیریت و هدایت کرده است. پرونده دیگر وی، مربوط به هواپیمایی است که سال گذشته در فرودگاه آتاتورک به زمین نشست و از داخل آن یک و نیم تن طلا از کشور غنا به مقصد دوبی کشف شد. به نوشته خبرگزاری دولت آذربایجان، دردسرهای ضراب از دسامبر سال2011 آغاز شد؛ «دو محموله پول نقد به ارزش 5/14 میلیون دلار و 4 میلیون یورو کشف و سه شهروند آذربایجانی و یک ایرانی در فرودگاه «وِنوکوُوا» در مسکو دستگیر شدند. پلیس ترکیه، مالک و 14 کارمند یک صرافی بزرگ در استانبول را دستگیر کرد. این صرافی برای این افراد 37 بار حوالههایی به ارزش 40 میلیون دلار و 10 میلیون یورو از ترکیه به روسیه منتقل کرده بود. پلیس دریافت که این مبلغ متعلق به سه شهروند جمهوری آذربایجان و مبدا این پولها از دوبی به ترکیه بوده است. در ادامه بازجوییها و تحقیقات پلیس ترکیه، مشخص شد که در فاصله سالهای 2009 تا 2012 ، سه شرکت صوری در ترکیه از سوی یکی از این سه شهروند آذربایجانی به ثبت رسیده و تمامی این شرکتها را رضا ضراب مدیریت کرده است. به نوشته روزنامه زمان ترکیه، مجموع اتهامات مالی مطرح شده درباره ضراب به 87 میلیارد یورو میرسد. بر اساس این گزارش، این مبلغ در طول چهار سال جابهجا شده و 40 درصد آن متعلق به دولت ایران بوده و ضراب موفق شده با همکاری بانک ملی ایران، نقل و انتقالات گسترده مالی در کشورهای مختلف انجام دهد، نقل و انتقالاتی که عمدتا برای دور زدن تحریم ها از آن استفاده شده است. پلیس استانبول طی عملیاتی جنجالبرانگیز که از دولت ترکیه مخفی نگه داشته شده بود، ۵۲ نفر را به اتهام پولشویی و فساد مالی بازداشت کرد؛ عملیاتی که با واکنش منفی شدید رجب طیب اردوغان، نخست وزیر این کشور مواجه شد و تاکنون ۲۹ مامور بلندپایه اداره پلیس ترکیه، از جمله حسین چاپکین رئیس پلیس استانبول از کار خود برکنار شدند. اردوغان از اینکه پلیس ترکیه از یک سال پیش در جریان آنچه که مطبوعات ترکیه بزرگترین فساد مالی تاریخ کشور عنوان میکنند، بوده، اما موضوع را از دولت پنهان نگه داشته، به شدت خشمگین است. در میان بازداشتشدگان پسران سه وزیر ترک، همچنین مصطفی دمیر، شهردار منطقه فاتح استانبول و عضو حزب حاکم عدالت و توسعه به همراه سلیمان ارسلان، رئیس بانک دولتی هالک بانک نیز به چشم میخورد. ضراب برای پرداخت رشوه متهم است، اما با یک هدف متفاوت. گفته میشود ضراب موفق شده در طول یک سال گذشته، 10میلیارد دلار را به صورت پول و طلا به ایران منتقل کند و برای انجام این کار، دهها میلیون دلار رشوه پرداخت كرده است. این در حالی است که نام این تاجر ایرانی در فهرست هیچ یک از تحریمهای اعمال شده علیه ایران دیده نمیشود.
اِبرو تنها عروس تركيهاي ايرانيها نيست
بر اساس برخي شنيدهها، اِبرو گوندش سال 89 به ایران سفر کرد و مهمان خواهر همسرش در کرج شد. اما روايت ديگري ميگويد اِبرو در خانهاي اسكان گزيد كه براي او در منطقه عظيميه كرج خريداري شده بود. برخی رسانههای اصولگرا در حاشیه این سفر نوشته بودند.
او در کرج در مراسم افطاری به میزبانی اسفندیار رحیم مشایی، يار غار محمود احمدينژاد شرکت کرده است، خبری که به سرعت تکذیب شد. ابرو گوندش تنها عروس ترک سالهای اخیر ایرانیها نیست. معصومه، عروس پروین احمدینژاد هم دیگر دختر ترک است که د ر سال 2008 با خواهرزاده رئيسجمهور سابق ايران آشنا شد. او بر خلاف ابرو، از خانوادهای مذهبی است. دیگر زن مشهور ترک این سالها که نامش در رسانهها شنیده شد «زينب اوزال» دختر «تورگوت اوزال» رئيس جمهور پیشین تركيه است که براساس گزارشهای منتشرشده، قصد سرمایهگذاری 400 میلیون دلاری در بازار مسکن تهران را داشت. از ابعاد پروژههای «زینب» تاکنون خبری منتشر نشده است. داستان زندگی «معصومه» هم کماکان خصوصی باقی مانده است. آیا پشت پرده زندگی این دو دختر ترک نیز با ماجراهای عجيب و غريب و پرحاشیه تجاري و سياسي چون زندگی «ابرو گوندش» همراه است؟ اكنون خبري رسمي از ميزان نقش ابرو در اين پرونده در ميان نيست، اما نميتوان او را ناديده گرفت. اين احتمال وجود دارد كه وي هم طي روزهاي آتي در رابطه با اين پرونده بازداشت شود.
زنجاني همه جا!
بر اساس برخي اطلاعات، بابک زنجانی سرمایهدار مورد حمایت محمود احمدینژاد طرف مالی رضا ضراب بوده است که در ترکیه بازداشت شد. سال گذشته در ترکیه عکسهایی از يك هواپیما منتشر شد که مربوط به انتقال چمدانهای طلا از ایران به اين كشور از سوی بابک زنجانی بود. اکنون روزنامه حریت ترکیه مدعی شده که این طلاها متعلق به رضا ضراب بود و با پرداخت یک و نیم میلیون دلار به سیاسیون ترکیه و با جعل سند آزاد شده است. ﻗﺎﭼﺎﻕ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺗﻦ ﻃﻼ ﺍﺯ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ است. در یکی از پرونده هایی که اخیرا روزنامه حریت ترکیه در مورد آن نوشته است، رضا ضراب به هولدینگی به نام سورینت در ایران ارتباط داده شده است، فردي كه روزنامه حريت او را ثروتمندترین فرد ایران ميخواند. اين روزها رسانهها اخبار مربوط به زنجانی را با حساسیت بالایی دنبال میکنند. این در حالی است که نهادهای دولتی ایران نیز درباره نوع و تعداد قراردادهای وی با دولت سابق یا میزان بدهیهای این شخص به وزارتخانهها و سازمانهای ایرانی اخبار متفاوتی ارائه میکنند.
ارتباطات عجيب پروندههاي مفاسد اقتصادي
چندي پيش پرونده پولشويي در اهواز مطرح شده بود كه در آن علي عياشي چند صد ميليون تومان از مردم خوزستان چپاول كرده و به كشور يونان گريخته و پناهنده شده بود. با توجه به اينكه خانواده ضراب در ايران، آذربايجان و تركيه به كار صرافي اشتغال داشتند، شايعاتي وجود دارد كه بخشي از اين پول از سوي خانواده ضراب جابهجا ميشده است. از سويي در سال 1389 پروندهاي با نام بزرگترين فساد اقتصادي ايران در افكار عمومي مطرح شد كه در نهايت به حكم اعدام و زندانهاي طويلالمدت منجر شد. كل رقم آن پرونده 3000 ميليارد تومان اعلام شد. مبلغي كه در برابر مواردي كه اين روزها در حول و حوش بابك زنجاني اعلام ميشود، پول خرد محسوب ميشود. زماني اگر پرونده فسادي مانند شهرام جزايري و مهآفريد اميرخسروي مطرح ميشد، همگان متعجب ميشدند. همچنان كه در دهههاي گذشته در هر دولتي، حداكثر با يك مورد فساد اقتصادي كه ارتباط تنگاتنگي هم با دولت نداشت، مواجه ميشديم. اما در 4 سال گذشته به دليل نوع مديريت و شرايط اقتصادي و سياسي حاكم بر كشور، شاهد انتشار اخبار فسادهاي اقتصادي بودهايم كه باور آن براي افكار عمومي بسيار دشوار است. زيرا ارقامي در اين پرونده ها اعلام ميشود كه محاسبهاش در مخيله بسياري از ايرانيان نميگنجد. در ميان همه اين ها، بهنظر ميرسد سرنخ بسياري از فسادها را بايد در اتفاق ويژهاي يافت كه در اين سالها رخ داد و باعث كسب ثروتهاي نجومي از سوي برخي شد. تحريم همان اتفاق ويژه است. ايران به واسطه پرونده هستهاي مورد شديدترين و ظالمانهترين تحريمهاي بينالمللي قرار گرفت. اما اين تحريمها تنها براي مردم عادي ايران ظالمانه بود. زيرا عده اندكي درست از همين تحريمها، به چنان جايگاه مالي و اقتصادياي رسيدند كه شايد بيل گيتس نيز به آنان رشك ميبرد. اكنون و با مروري بر پروندههاي منتشر شده، بهويژه فساد اخير افشا شده در تركيه، ميتوان فهميد كه چرا برخي همچنان بر طبل مخالفت با هر نوع توافقي ميان ايران و غرب ميكوبند. كسب و كار براي كاسبان تحريم از هر چيزي مهمتر است. براي آنان مهم نيست كه سانتريفيوژها بچرخد يا نچرخد و سفره مردم لقمه ناني داشته باشد يا نداشته باشد، آنچه براي آنان مهم است، كاسبي ميلياردي به واسطه عنوان مبهم دورزدن تحريمهاست.
بگو از كجا آوردي؟
بابك زنجاني نماد دور زدن تحريم به سود اقتصاد و مردم ايران است؟ ظاهرا اين عنوان صحيح نيست. او به واسطه حمايتهاي نامرئي و پنهان، مردم ايران و نظام اقتصادي كشور را دور زده است. جواني كه با رانت بانك مركزي و به ادعاي خودش در دوران سربازي روزي 17 ميليون تومان درآمد داشته است، از سوي دولتي كه خود را پاكترين دولت تاريخ ميدانست، به چنان رانتهايي دست پيدا كرد كه داراييهايش از بودجه سالانه كشور هم بيشتر شده است.
افشاي نقش وي در پرونده قطور سعيد مرتضوي در گزارش تحقيق و تفحص از تامين اجتماعي، تنها گوشههايي از فعاليتهاي وي است. ثروت بابك زنجاني به حدي افسانهاي است كه نميتوان تخمين دقيقي از آن ارائه كرد. بخشي از اقتصاد نمانده است كه زنجاني به آن ورود نكرده باشد. نفت، گندم، طلا، انبوه سازي، سينما و فوتبال گوشههايي از تفريحات ميليون دلاري زنجاني هستند. اگر انگيزه انتقام گيري محمود احمدينژاد از برادران لاريجاني نبود، شايد امروز هم كسي بابك را نميشناخت و در خفا، همچنان به كار خود ادامه ميداد. باوجود همه اينها، يك سوال مهم ديگر باقي است و آن اينكه واقعا چند بابك زنجاني ديگر تحت عناوين مختلف در سالهاي اخير و از سوي پاكترين دولت تاريخ متولد شدهاند؟ زنجانی میگوید نخستین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع گرفته است، ۱۷ میلیون دلار بوده؛ کارمزدی که بابت توزیع آن دریافت کرده است هم ۱۷ میلیون تومان بوده است. زنجانی پس از درگذشت نوربخش تصمیم میگیرد پوست گوسفند به خارج از ایران بفروشد. او آغاز فعالیتهای گسترده اقتصادی خود را اینگونه روایت کرده است، روایتی که در آن حلقههای گمشده بسياري وجود دارد. هنوز جای این سوال باقی است که چگونه بانک مرکزی به یک سرباز اعتماد میکند و مبالغ هنگفتی ارز در اختیار او قرار میدهد؛ سوالی که این روزها هم مطرح است. پس از مرگ نوربخش، رئيس كل وقت بانك مركزي، اين سالها زنجانی چگونه توانست وارد بازار دلالی نفت شود و در غياب آن مرحوم، چه كسي دست اين جوان را گرفت؟ احتمالا پاسخی که به سوال دوم داده شود، می تواند پاسخ به سوال اول نیز باشد. علی مروی نماینده مجلس میگوید: شکی در برخورداری او از رانت وجود ندارد، بدونشک تشکیلات مافیایی در کنار زنجانی وجود داشته است. حمیدرضا حسینی فعال اقتصادی و برادر وزیر ارشاد دولت محمود احمدینژاد هم میگوید: گروهی از او حمایت کرده و به نفت واردش کردهاند. او معتقد است که زنجانی «پیشانی یک جریان» است. حسینی تاکید میکند: دیگران روی او سرمایهگذاری کردهاند و شاید هم حاضر شوند قربانیاش کنند. او مهره سوخته یک جریان است. اما گويا اين مهره سوخته، دودهايي دارد كه هنوز به مشام مردم نرسيده است.
وقتي زنجاني تهديد ميكند!
پس از اينكه شوراي عالي معماري و شهرسازي مجوز برج زنجاني در ايران زمين را لغو كرد، وي با انتشار تصویر یکی از پروژههای چند میلیاردیش در منطقه ایرانزمین در صفحه فيسبوك خود، با لحنی ارعابگونه علیه مقامات مسئول اعلام کرد که زیر بار هیچ فشاری نمیرود. البته زنجانی در این نوشته فیسبوکی اشاره نکرده است که چگونه وقتی با استفاده از رانت دولت سابق پروژه به دست میآورد، زیر بار کار غیر منطقی میرفت، اما امروز که به واسطه تحقیق و تفحص زیر سوال رفته است، زیر بار حرف منطقی نمیرود!
سازمان حمايت از زنجاني فرو ريخت
بابك زنجاني به انتهاي خط نزديك ميشود. اتفاقات روزهاي اخير نشان ميدهد زنجاني ديگر حاميان سابق را ندارد. زيرا مردي كه ادعا ميكرد رئيس پاكدستترين دولت تاريخ است، رفته است. مرداني كه از وي حمايت ميكردند هم ديگر رفتهاند. لغو مجوز ايرانزمين نشان داد كه او ديگر مردي در حاشيه امنيت نيست. رقم پروندهها و داراييهاي زنجاني به حدي بزرگ است كه تحصيل اين مقدار دارايي به هر روشي، كمي عجيب به نظر ميرسد. با توجه به فشار افكار عمومي و بر ملا شدن روز شمار تخلفات وي، ميتوان حدس زد كه حاميان آقاي ميلياردر جوان، ديگر تواني ندارند تا براي او هزينه كنند. همه سالهايي كه برخي دائما در بوق و كرنا ميكردند كه «ما براي دور زدن تحريمها خون دلها خوردهايم» زياد به واقعيت نزديك نبود. بهتر اين است كه بگوييم بابك زنجاني و زنجانيهاي ديگر، در اين سالها خون به دل مردم كرده اند و داراييهاي مردم را نوش جان.
دیدگاهها(۰)
لینک خبر : http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=30698
**********************************
برای خواندن متن زیر روی آن کلیک کنید
محجوب در گفتوگو با «شرق» بررسی کرد
مناسبات مرتضوی و بابک زنجانی
مجلس نهم بالاخره پرونده تحقیقوتفحص از سازمان پرحاشیه تامیناجتماعی را به سرانجام رساند تا دستگاه قضایی علاوه بر پرونده «کهریزک»، بررسی انواع بذل و بخششهای سعید مرتضوی را در دستور کار قرار دهد. اما از تلاش پیگیرانه برخی برای رسیدگی به تفحص از تامیناجتماعی که بگذریم، گفتوگوی پیشرو، بنا دارد تا سکوت معنادار مجلس هشتم و تا حدودی نهم را مورد ارزیابی قرار دهد؛ سکوتی که به گفته رییس کمیته تحقیقوتفحص از سازمان تامیناجتماعی به پیچیدهتر و وخیمتر شدن اوضاع پروندههای مالی در این سازمان کمک کرده است. سکوت مجلس هشتم در برابر تفحص از تامیناجتماعی هنوز برای خیلیها معنادار است. کمیسیون اجتماعی وقت به ریاست آقای جعفرزاده از نیمهراه تحقیقوتفحص بازماند و نبود اعتبارات مالی را بهانه کرد، هر چند هیاترییسه از پرداخت صدمیلیونتومان اعتبار برای ادامه کار به کمیته تفحص خبر داده بود. «علیرضا محجوب» تاکید دارد که اگر روند تفحص در همان مجلس هشتم از سازمان و شرکت شستا صورت میگرفت، کار به اینجا نمیرسید. محجوب، چندان خوش مصاحبه نیست؛ در طول گفتوگو یکی در میان از پاسخ دادن به سوالها میگریزد، مدام باید ضبط خاموش و روشن شود تا او بتواند با صراحت برخی مسایل را بازگو کند، آن هم برای شخص خبرنگار و نه برای افکار عمومی. او البته ابعاد این تحقیقوتفحص را بسیار گسترده و پیچیده میداند و تاکید دارد که هر هلدینگ و شرکتی در تامیناجتماعی به تحقیقوتفحصی جداگانه نیازمند است، از پتروشیمیها گرفته تا دیگر حیاطخلوتهای این سازمان در«شستا».
ماجرای کارت هدیه مرتضوی به نمایندگان هنوز در هالهای از ابهام است، اسامی هنوز غیرعلنی باقی مانده؟
ممکن است برخی مبالغ را دریافت یا پرداخت نکرده باشند، ما طبق اسناد مطالب را در گزارش آوردیم. برای نمونه آقای «شیرمردی» از ستاد نمازجمعه تماس گرفته و گفته به هیچ عنوان مبلغی دریافت نکرده. یا آقای «عباسی»، وزیر اسبق وزارت ورزش و جوانان گفته که خودش و وزیر اسبق کار، درخواستی برای دریافت مبلغ نداشتهاند.
آیا از طرف رحیمی (معاون اول احمدینژاد) تاکنون تماسی گرفته شده که مثلا ما این مبالغ را نگرفتهایم؟
خیر، تنها هیاتمدیره آمدند و صحبت کردند، به ایشان گفتم مواردی که اعلام شده، مستند است. در دیدارهای پیشین با اعضای هیات مدیره سازمان به آنها گفتم که اگر اسناد درست نیست، بگویید ما روی اسناد کار نکنیم، آن موقع هنوز گزارش منتشر نشده بود. حتی به خود مرتضوی هم گفتم اگر نکتهای خلاف واقع آمده، شما بگویید و سند درستش را به ما بدهید اما نه هیات مدیره مخالفتی نشان داد و نه شخص مرتضوی.
پس تا به حال آقای «شیرمردی» از ستاد نماز جمعه و دو وزیر – آقای عباسی و شیخالاسلامی- گفتهاند که پولی دریافت نکردهاند؟
آقای شیرمردی گفتند که پول نگرفتند اما آقای عباسی گفتند من هیچ درخواستی برای دریافت وام ندادم.
دریافت هم نکردند؟
چرا، مبالغی به ایشان پرداخت شده است.
خب میتوانستند نگیرند!
اینجا، مساله حقوقی میشود، ما هنوز از ایشان سند کتبی نداریم. ماجرا مثل آقای شیرمردی نیست. عباسی، گلهمند است که با وجود تادیه مبلغ، اسم ایشان در گزارش ذکر شده، اما اینها صرفا مستندسازی است و از نظر هیات ما، موضوع تمام شده و پروندهای فرستاده نمیشود. من قبلا هم گفتم اگر کسی مبالغش را تادیه کند، ما موضوع را تمامشده میدانیم.
اما حالا ماجرای پرحاشیه کارت هدیه مرتضوی برای برخی نمایندگان مجلس ابهام دارد. سعید مرتضوی بارها به «شرق» گفته که شما اسامی را دارید و نمیگویید؟
خب، خودش اسامی را که به من داده، منتشر کند.
یعنی شما هیچ نام و نشانی از 37 نماینده ندارید؟
خیر، این را بارها گفتهام، اصلا شاید اسمی در کار نباشد، اگر بود، مرتضوی تا الان صدبار در سایتها منتشر میکرد. وقتی نامی در میان نیست، اگر اسامی هم منتشر شود، مصداق «نشر اکاذیب» است و مرتضوی هم تبعات این وضعیت را به خوبی میداند.
در ویژهنامه «خورشید» موضع برخی نمایندگان درباره مرتضوی تمجیدگونه است. این اظهار نظرها گویای چیست؟
همان موقع مواضع «کمیسیون اجتماعی» مجلس روشن بود. «کمیسیون اجتماعی» مجلس نهم، ابتدا پذیرای نشست مشترک با آقای مرتضوی نشد و انتقاداتی هم در مورد موضعگیریهایی که اشاره کردید، وجود دارد. اما اینها برای ما«سند» نمیشود. ضمن اینکه نماینده در بیان نظرش آزاد است.
البته به جز آن یادداشتهای تمجیدگونه، رییس «کمیسیون اجتماعی» هم در یک گفتوگوی مفصل از مرتضوی دفاع کرد. حالا اسم او پای گزارش کمیسیون آمده. این تناقضها برای من خبرنگار سوالبرانگیز است، برای شما چطور؟
البته فکر میکنم ایشان- عبدالرضا عزیزی- مسیر حرکت و گفتوگوها را تصحیح کردند. برداشت من این است که بعضی در دورهای عقایدی دارند و وقتی تعارضی میبینند، خودشان رفتهرفته، رفتار و گفتارشان را تصحیح میکنند.
در آن دوره«کمیسیون اجتماعی» حاضر به برگزاری جلسه مشترک با مرتضوی نشد. چه دلیلی داشت که در آن شرایط حساس «کمیسیون اجتماعی» پذیرای مرتضوی نشود؟ آیا مجلس میزان خسارت به وجودآمده حتی به خاطر همان چند ماه سکوت یا طرفداری از مرتضوی را برآورد کرده است؟
به نظرم شاید برخی در «کمیسیون اجتماعی» در کوتاهمدت اشتباهی کردند اما دلیل عتاب و خطاب به مجلس نهم همین بود که مجلس خودش شاکی بود، متهم نبود. یعنی پیگیر تفحص بود. البته ایشان – عبدالرضا عزیزی- نظر متفاوتی با نظر ما داشتند ولی در عمل، نظر کمیسیون را اعمال کردند. بنابراین همکاران ما در مجلس نهم، جدیت داشتند و گزارش را در اسرع وقت خواندند. مجلس معتقد است آقای مرتضوی مجاز به این اعمال نبودند، تصمیم درباره خوب یا بدش دیگر به دستگاه قضا مربوط میشود.
اجازه بدهید، سوالم را به شکل دیگری مطرح کنم. در گزارش عریض و طویل شما هیچ اسمی از نمایندهای به میان نیامده؟ منظورم صرفا مجلس نهم نیست.
به شکل مشخص اسم نیاوردهایم اما به موضوعی در مجلس هشتم اشاره شده که همه چیز برای مسوولان مشخص است. در جایی هم، سوءمدیریت شده و هم رانتی به برخی افراد داده شده.
خب یعنی اینجا به نماینده مجلس اشاره شده؟
بنا نیست من جزییات بیشتری بگویم، اما یکی از مستندات ما درباره یک پرونده اقتصادی به عملکرد یک نماینده برمیگردد.
خب چرا جزییات را نمیگویید، شما که قرار نیست مثل آقای مرتضوی اسامی نمایندهها را فاش نکنید، اگر کسی اشتباهی کرده، باید مشخص شود. اگر هم نمایندهای اشتباهی نکرده و پولی نگرفته یا پول گرفته ولی خلاف قانون نبوده، خب بهتر است برای مجلس حاشیهسازی نشود.
ما مستندات را به قوهقضاییه دادهایم، اجازه دهید خودشان به وقت مقتضی اعلام کنند. ما فقط اسامی را در گزارش ذکر کردیم. دادگاه باید مستندسازی کند.
در این مستندات اسم نمایندهای هم آمده؟
ببینید آنطور که مرتضوی میخواهد مجلس را خراب کند، هیچ «سند» خاصی نبوده که نمایندهای در آن متهم شده باشد، به جز یک مورد. به همین دلیل در گزارش اسم از پرونده و ماجرایی آوردم که مشخص است چه کسانی داخلش هستند چون در ادعاها و مصاحبههای آنزمان، این مورد مطرح شده است.
ببینید آقای محجوب؛ شما، نه درباره مجلس هشتم و عملکرد کمیته تفحص به صراحت حرف میزنید و نه درباره خطای برخی نمایندگان در طولانیشدن مدتزمان تفحص از تامیناجتماعی در مجلس نهم؟
با وجود برخی نقدها، عملکرد کلی مجلس نهم درباره پرونده مرتضوی را تایید میکنم، اما خب اگر از مجلس هشتم بپرسید، شاید حرفهای دیگری بزنیم. در ضمن آقای مرتضوی، مطلقا بد نیست، گاهی هم شاید کارهای خوبی انجام داده اما در دوره مدیریتش در سازمان، حسب قانون، مجاز به «تصرف» نبوده اما خودش عکس این ماجرا فکر میکند. ما مدام میگوییم که نباید غیرقانونی عمل میکرد.
شما بهطور قوی مجلس نهم را در رابطه با این پرونده تایید میکنید، دستکم حاشیههای ناگفته مجلس هشتم را بگویید؟
مجلس هشتم در زمان مدیریت آقای «ذبیحی» بر سازمان تامیناجتماعی خیلی سختگیر بود. اغلب تفحصکنندگان، اعضای «کمیسیون اجتماعی» مجلس بودند. با وجود روحیه سختگیرانه ذبیحی، مجلس به دلیل نوع رفتار ایشان، او را غیرپاسخگو میدانست. تمام تلاش ذبیحی برای کمککردن و کوچککردن سازمان بود اما به هر شکل به دلایل مختلف تفحص از سازمان تامیناجتماعی در مجلس هشتم و در دوران مدیریت آقای ذبیحی، کلید خورد. ذبیحی که رفت، حافظی به سازمان آمد. رفتار حافظی متفاوت بود و انگیزهها برای تحقیقوتفحص متفاوت شده بود.
مجلس با آمدن حافظی عقبنشینی کرد؟
برای مجلس؛ توقف تفحص خوب نبود؛ به این دلیل که از یکسو هم هزینه شده بود و از سوی دیگر مسایلی هست که بیارتباط با هم نیست اما نمیتوانیم مستند در مورد آن ادله کنیم. نتیجه این مساله، این شد که به نظر میرسید مجلس در این موضوع عقبنشینی کرده و جو تحقیقوتفحص ناگهان فروکش کرد.
تاخیر در ارایه گزارش تفحص به هرجومرج در «شستا» رسید. این هرجومرجها چه ضربههای اقتصادی به سازمان زد؟
تنها در مورد سوءمدیریت شرکت «رایتل» ، سالانه هزارمیلیاردتومان خسارت وارد شد.
یعنی میشد با تفحص بهموقع، جلوی ضرر بخشهایی از سازمان تامیناجتماعی را گرفت؟
اگر در آن زمان، تحقیقها انجام میگرفت کار به اینجا نمیکشید، جزییاتی که میبینید، اغلب در فضای بین تغییر دو دولت انجام گرفته، به این استناد که احتمالا بعدا کسی رسیدگی نمیکند.
بهعنوان نماینده، این را نتیجه کمکاری یا قصور نمایندگان دورههای پیش نمیدانید؟
بله، البته آنها هم تقصیر را گردن هیاترییسه و کمبود منابع مالی میاندازند. هیاترییسه هم میگوید ما صد میلیونتومان به کمیسیون تحقیقوتفحص پرداخت کردیم و گزارشی دریافت نکردیم. کمیسیون اجتماعی – مجلس هشتم – هم ادعا دارد که گزارش تفحص را نهایی کرده اما هیاترییسه میگوید که نتایج دیرهنگام تفحص، دیگر به کار ما نمیآمد.
بخش عمده تحقیقوتفحص از تامیناجتماعی مربوط به «شستا» است؟
بله، «شستا» حیاتخلوت پولسازی برای برخی مسوولان تامیناجتماعی بود. واقعا در گزارش تفحص ما هم، حق مطلب ادا نشده، تفحص از سازمان تامیناجتماعی به یک کار بلندمدت نیاز دارد. باور کنید برای هر هلدینگ و شرکت، تحقیقوتفحص جداگانه لازم است.
بیشتر موارد خلاف در هلدینگها شامل چه مسایلی میشود؟
گاهی توصیهها بیشترین عوامل خلاف در شرکتهای تابعه سازمان تامیناجتماعی بوده.
میشود منظورتان را مشخصتر بفرمایید؟
برای نمونه یکی از مدیران گفت فلان مقام مسوول کشور – از نهاد ریاستجمهوری- به ایشان به طور مرتب توصیه میکرده که چگونه مدیران سازمان را بچیند.
یعنی شخصی غیراز وزیر کار و مدیرعامل تامیناجتماعی؟
بله متاسفانه بیشترین دخالتها از سوی مقامهای خارج از مجموعه بوده. اگر نه، وزیر حق دارد امر و نهی کند یا مدیرعامل. اما بیشترین دخالتها از بیرون از تامیناجتماعی صورت میگرفت.
آیا این افراد به جریان موصوف به انحرافی نزدیک هستند؟
همه اینها مطرح است و من وارد این تقسیمبندیها نمیشوم. متاسفانه مجموعهای که مرتضوی ایجاد کرده، مورد سوال است. چرا که وقتی تصمیمات هیات مدیره را در دو زمان حضور و عدمحضور ایشان بررسی کنیم، دادهها به شکل معناداری کاملا متفاوت است. یعنی او در برخی موارد کاملا متاثر عمل میکرده. گزارشهای هیات بازرسی سازمان هم موجود است و اغلب علیه عملکرد مرتضوی است.
در دوره مدیریت یا پس از عزل؟
ما گزارشها را پس از عزل ایشان دیدیم و گزارشهای هیات بازرسی سازمان تامیناجتماعی را کنار گذاشتیم چرا که فکر میکردیم ممکن است بسیاری از این گزارشها ابلاغ نشده باشد.
خب پس تکلیف مدیران وقت سازمان چه بوده، یعنی دستشان در عزل ونصبها چقدر باز بوده؟
حتی در زمان حافظی و ذبیحی آنها گله داشتند که نمیتوانند به راحتی اعضای مدیران شرکتها را تغییر دهند.
در دور مرتضوی وضعیت چطور بود؟
فرقی نکرده بود، برخی مدیران میگفتند در ارتباط با عزل و نصبهای سازمان تا 200 بار با آنها تماس گرفته شده.
200 مورد تماس از کجا بوده؟
دستگاه ریاستجمهوری.
خب مشخصتر بفرمایید، دستگاه ریاستجمهوری دستگاه عریض و طویلی است.
نمیشود اسم را مستقیم بگویم، اما آدرس مشخص است، همان آقایانی که اسامیشان در میان دریافتکنندگان کارتهدیهها بوده.
و نقش شخص احمدینژاد در تغییر مدیران تامیناجتماعی چه بوده؟
هیچ دستوری به اسم احمدینژاد صادر نشد، خطای کلان احمدینژاد انتصاب مرتضوی در تامیناجتماعی بود.
آسیبهای نپرداختن به انتصابها و تفحص از «شستا» چه میزان آسیب مالی در برداشت؟
تنها سوءمدیریت در شرکت رایتل، سالی هزارمیلیاردتومان ضرر برای سازمان تامیناجتماعی به دنبال داشته، البته ضررها هنوز ادامه دارد، مجموع سرمایهگذاریهای رایتل، معطل باقی ماند و تغییر مدیریتها شرکت را به ورشکستگی کشاند. در مجموع شرکتهای شستا و تمام سرمایهگذاریها معطل ماند و مدیریتها مرتب عوض میشد.
شرکتهای دخیل در این حیاطخلوت چندتا بوده؟
حدود 200 تا، جزییات در گزارش آمده، برخی تکصندلی بودهاند و برخی چند عضو هیاتمدیره داشتند.
در مورد پتروشیمیها، ارقام مالی و افراد پشتپرده؟
اینها همان حیاطخلوت هستند! تکتک این موارد نیازمند تحقیقوتفحص است.
در صحن یکی، دوبار به برخی صفحههای گزارش ویژهنامه «خورشید» ارجاع دادید که مجلس را زیر سوال برده، این گزارشها و موضعگیریها از کجا هدایت میشده؟
اعضا و مدیران برخی انجمنها و شوراها در صفحههای 56 تا 58 این ویژهنامه، در متنی رییس مجلس را با الفاظ بدی عتاب و خطاب کردهاند، بعد میبینیم که نام این افراد در میان دریافتکنندگان کارت هدیه آمده. البته آنها ادعا کردند به عناوین دیگری از آنها امضا گرفته شده. به هر حال این ادعاست و من نمیتوانم بگویم که درست است یا غلط. حدس ما این است که متن نامه برای آنها نوشته شده. متن بیادبانه و جسورانه و هتاکانه است اما در عینحال شاهبیتهای حقوقی دارد و نوشتن آن صرفا کار انجمنهای کارگری نبوده، حتی اگر خودشان امضا کرده باشند.
آقای محجوب شما که چندان اطلاعات جزیی نمیدهید، فکر میکنید سرانجام این پرونده به کجا برسد، بهویژه با روشهای خاصی که سعید مرتضوی دارد، همین حالا سندهایی رو شده که شما از تامیناجتماعی خانه گرفتهاید، شاید اسناد دیگری هم در آینده رو شود. پیشبینیتان از آینده این پرونده چیست؟
شما هم جای آقای مرتضوی بودید، به دست و پا زدن میافتادید. ایشان همین حالا دو پرونده باز و جدی در دستگاه قضایی دارد. مجلس کارش را تمام کرده. البته پیشنهاد من این است که تفحص جداگانه برای هر کدام از هلدینگها و شرکتها در دستور کار قرار گیرد. اما ادامه، دیگر دست قوه قضاییه است. سعید مرتضوی تاوان اشتباهات خود را میپردازد. هر چند اقدامات مثبت او در ذهن میماند.
لینک خبر : http://sharghdaily.ir/?News_Id=28380
*****************************************
ناگفتههایی از معامله پرحاشیه مرتضوی و بابک زنجانی
دبیر سابق هیئت امنای سازمان تأمین اجتماعی گفت: مدیرعامل وقت سازمان قبل از اینکه هیئت امنا اجازه فروش بدهد، چک و مبایعهنامهای به بابک زنجانی داده است که هر دو اقدام خلاف قانون است.
به گزارش پول پرس، سیدحسن اعتمادزاده در گفتوگو با فارس، درباره تفاهمنامهای که سعید مرتضوی مدیرعامل وقت تأمین اجتماعی با بابک زنجانی در خصوص فروش چند شرکت این سازمان منعقد شده است، اظهار داشت: هنگامی که این موضوع در هیئت امنای سازمان تأمین اجتماعی مطرح شد هیئت امنا بر مبنای شروطی بررسی این معامله را در دستور کار هیئت مدیره قرار داد.
وی افزود: معاملهای که قرار بود انجام شود در حد اختیارات مدیر عامل و هیئت مدیره سازمان تأمین اجتماعی نبود و باید حتماً دستور هیئت امنای سازمان تأمین اجتماعی در این خصوص میگرفتند.
اعتمادزاده بیان داشت: وقتی که این موضوع مطرح شد اجازه دادیم بر اساس تبصره سالانه فروش شرکتهای تأمین اجتماعی در این باره کار کارشناسی انجام شود و بر اساس قیمت مشخص شده روز و رعایت آییننامههای مبادلاتی هیئت امنا اجازه فروش بعضی از شرکتها را بدهد.
دبیر سابق هیئت امنای سازمان تأمین اجتماعی افزود: اگر هر گونه اقدامی صورت گرفته باشد که معنی خرید و فروش بدهد و قبل از اجازه هیئت امنا باشد از درجه اعتبار ساقط است و هیچ گونه خرید و فروش و تحویل شرکت به آقای بابک زنجانی که طرف مقابل معامله بوده صورت نگرفته است.
وی درباره چک ۳٫۵ میلیارد یورویی که از سوی مدیریت وقت تأمین اجتماعی به باک زنجانی داده شده است اظهار داشت: اگر چکی داده شده است باید مسئولی که این کار را انجام داده جوابگو باشد.
اعتمادزاده تأکید کرد: هیئت امنای سازمان تأمین اجتماعی برای فروش شرکتها اجازه فروش مشروط با رعایت مقررات و قوانین کارشناسی از سوی هیئت مدیره را داده است و هیئت امنا اجازه نداده است که مجموعهای از شرکتها به فروش برسد بلکه تنها اجازه بررسی تک تک شرکتها را برای فروش داده بوده است.
وی افزود: مدیر عامل وقت سازمان قبل از اینکه هیئت امنا اجازه فروش بدهد چک و مبایعهنامهای به طرف مقابل معامله داده است که هر دو اقدام خلاف قانون است.
اعتمادزاده خاطرنشان کرد: هیئت امنای سازمان با توجه به مصوباتی که در اختیار داشته اقدام کرده و اگر کسی تخلفی کرده است باید پاسخگو باشد.
وی تأکید کرد: در آییننامه مالی صدور چک دارای ضوابطی است و تا شرایط و آن ضوابط مقرر نشود صدور چک محلی از اعراب ندارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماجراهای حاج حسین آقا ضراب و آقا زاده محترم؛ بخش اول (حسین ضراب)
خبرنامه ملی ایرانیان جمعه, آذر ۲۹, ۱۳۹۲, ۱۰:۲۰
نگاهی اجمالی به وضعیت تجاری حاج حسین ضراب و رضا ضراب ( متهم پول شویی در ترکیه ) در ایران و ترکیه
چندی روزی است که تیتر اخبار کشور ترکیه حول محور دستگیری تعدادی از افراد با نفوذ و تجار آن کشور در مورد پول شویی و خرابکاری اقتصادی و دور زدن تحریمهای اعمال شده برای کشور ایران از جانب این افراد مطرح گردیده است .
به گزارش وبلاگ افشاگری یکی از افرادی که در صدر این موضوع و جریان است رضا ضراب جوان ۳۰ ساله ایرانی است .
که قسمت اعظم این اخبار حول محور وی بیان میشود اما این شخص چه کسی است و چه ارتباطی میتواند به این موضوع داشته باشد جای سوالات فراوان است که وی به عنوان یک جوان کم و سنّ و سال چگونه میتواند در کشوری به مانند ترکیه آنچنان نام و رسمی برای خود دست و پا کند که در محور کانون اخبار قرار بگیرد .
با نگاهی اجمالی به تاریخه زندگی این فرد قسمتی از زوایای پنهان زندگی وی روشن و تا حد زیادی به خیلی از سولات پیش آمده در خصوص وی میتوان پی برد .
اما اصل ماجرا از ابتدا تا کنون از پدر ( حسین ضراب ) تا پسر( رضا ضراب )
حسین ضراب متمول تبریزی در سالهای ابتدایی جنگ ایران وعراق ابتدا به ترکیه و سپس به امارات متحده عربی( دوبی ) نقل مکان کرده و برای در امان ماندن از صدمات جنگ قسمت اعظمی از ثروت خود رامنتقل و در آنجا ابتدا به فعالیّتهای گمرکی و سپس وارد بازار ارز و طلا و جواهر میشود و موفّق میشود در زمان کوتاهی با جلب اعتماد گروههای فعّال در امر بورس و نقل و انتقال دلار جای برای خود در بازار و میان تجار دست و پا کرده صرافی ضراب را افتتاح نماید .
وی با استفاده از موقعیت مذهبی خانواده خود در تبریز و همچنین با بهره گیری از روابط و رانتهای زمان جنگ در ایران به واسطه مذهبی بودن خانوادهاش سهم بسیار زیادی را در خصوص دنبال و فصل مشکلات دلاری ایران در خصوص تهیه و پرداخت خریدهای خارجی زمان جنگ به عهده بگیرد و بدین ترتیب خوش خدمتیهای بسیار زیادی به حکومت نشان دهد .
این موضوع موجب رشد فزاینده وی در خصوص امر تجارت گردید و به یک باره در طول سالهای جنگ ثروت نامبرده در حدود ۱۰ برابر افزایش پیدا کرد در تمام این سالها وی از هر گونه خوش خدمتی برای سیستم جمهوری اسلامی کوتاهی نکرده و حتی در برخی موارد تا مرز رسوا شدن فعالیّتهای وی پیش رفته است .
اما وی پس از سالهای جنگ به یک باره مجدد در داخل کشور با یک حضور پر رنگ شروع به کار کرده و با استفاده از روابط و سوابق درخشان خوش خدمتیهایش در دوران جنگ قدم در راهی میگذارد که بالغ بر میلیاردها تومان اعتبار لازم داشته و حتی بر اساس قوانین ثبت شرکتها در جمهوری اسلامی و همچنین مصوبات مجلس و سایر ارگان مربوط در امر احداث مراکز صنعتی و الیاژی بدون دخالت مستقیم دولت و سهام دار بودن دولت در ردیف موسسان نامبرده اقدام به تاسیس کارخانه خصوصی فولاد و آلیاژهای فولادی مینماید که با موافقت بلادرنگ تمام مقامات روبرو شده ومراسم کلنگ زنی آن در ۲۲ اردیبهشت ماه هشتادو هفتبا حضور مقامات کشوری و استانی انجام میپذیرد .
و در تاریخ هجدهم مهرماه نودویک رسماً با حضور مقامات استانی به بهره برداری میرسد .
یعنی در کمتر از ۵ سال کارخانه عظیمی آن هم در سطح فولاد سازی با آن همه تجهیزات و امکانات که نیمی بیشتر آن ابزار و ادوات در فهرست لیست کالاهای تحریمی ایران قرار دارد و حال چگونه وی توانسته این ابزار و ادوات بسیار پیشرفته و گران قیمت و در عین حال تحریمی را وارد کشور کند جای سوال داشته که در ذیل به آن اشاره میکنم .
لازم به توضیح است کارخانه فولاد سازی نامبرده با مشخصات زیر ثبت احداث و به بهره برداری رسیده است برای حصول اطمینان شما عزیزان از اطلاعات عنوان شده اخبار رسانههای حکومتی که مسئولیت پوشش خبری افتتاح این مجتمع عظیم تولید فولاد را آن هم در بخش خصوصی به عهده داشتند به صورت تصویری اعلام میکنم